محمد مهاجری: مهمترین مشکل ناکارآمدی است/ نمود کارآمدی ارزان شدن بربری است/ 58 درصد از مردم از انتخابات اسفند خبر ندارند/ جریانی در داخل زیرآب برجام را زد
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۸۷۴۲
پایگاه خبری جماران، باران ستوده: این روزها محمد مهاجری در قامت یک منتقد تلاش دارد تا ضمن متذکر شدن کاستیها، راهکار برون رفت از بحران را پیشنهاد دهد.
این روزنامه نگار قدیمی اصولگرا مهمترین مشکل کشور را ناکارآمدی می داند و از همه فعالان سیاسی می خواهد برای حل دموکراتیک این بحران، مجلسی قدرتمند با مشارکت بالا شکل دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با وی در پی می آید:
در اسفندماه قرار است انتخابات مجلس برگزار شود. با توجه به شرایط سیاسی کشور، چه تحلیلی از میزان مشارکت مردم در انتخابات آتی دارید؟
با توجه به نظرسنجی که اخیرا انجام شده است مشخص شده که 58 درصد از مردم خبر ندارند که قرار است انتخاباتی در اسفندماه برگزار شود.
این بیخبری به چه دلیلی است؟ در سال گذشته حوادثی رقم خورد...
من بر این باورم که اگر اتفاقات سال گذشته هم رخ نمیداد، انتخاباتی با مشارکت بالا و رقابت سیاسی دور از ذهن بود.
مردم دید حسابگری پیدا کرده اند. انتظار را دارند که در برابر دادن یک هزینه، «مابه ازای» آن را دریافت کنند. در سال 96 مردم به روحانی رأی دادند، چون توانسته بود وعده خود را عملیاتی کند جریان داخلی زیرآب برجام را زد؛ ترامپ خط را از داخل کشور گرفت و برجام را بر زمین زد
مهم ترین دلیل این ارزیابی چیست؟
مردم در سالهای اخیر به طور کامل دید حسابگری پیدا کرده اند. به عبارت بهتر این انتظار را دارند که در برابر دادن یک هزینه، «مابه ازای» آن را دریافت کنند. در سال 92 مردم با مطالباتی همچون برجام، آشتی با دنیا، رفع تحریمها و بهتر شدن سفره زندگی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور پای صندوق رأی رفتند. در سال 94 با امضاء برجام تا حد زیادی مهمترین وعده آقای روحانی محقق شد. به هر حال تورم کاهش پیدا کرد و ارتباط ایران با دنیا خوب شد و ایرانیان این حس را پیدا کردند که جزو جامعه جهانی هستند.
در سال 96 مردم به همین دلیل به آقای روحانی رأی دادند، چون توانسته بود وعده خود را عملیاتی کند. اما یک جریان داخلی زیرآب برجام را زد؛ در واقع ترامپ خط را از داخل کشور گرفت و برجام را بر زمین زد. مردم وقتی که می بینند که با وجود شرکت در انتخابات و تلاش رییس جمهوری برای تحقق وعدهها، جریانی سیاسی در داخل کشور اجازه نمیدهد که کار پیش برود، از روند انتخابات نا امید میشوند. به همین دلیل مردم به خاطر رویکرد حسابگرانه شان در انتخابات حضور پررنگی پیدا نمیکنند، حتی اگر اتفاقات سال 1401 رخ نمی داد، میزان مشارکت اندک بود.
اتفاقات 1401 آتش زیر خاکستر را شعلهور کرد. آن آتش اصلا مهسا امینی و اغتشاشات خیابانی نیست، بلکه موضوع اصلی بیاعتمادی مردم است. آن آتش با موضوع مهسا «گُر» و به قولی«الو» گرفت. بخش بزرگی از جامعه ما به هیچ یک از قوا اعتمادی ندارد. در واقع مردم اعتماد خودشان را به بیشتر دستگاههای حکومتی از دست داده اند. این بیاعتمادی حضور مردم در انتخابات را کمرنگ میکند.
برخی این حس را دارند که رأیشان فایده نداشته و بدون تأثیر استیعنی معتقدید ساختار حقیقی قدرت بر ساختار حقوقی پیشی گرفته است؟
قصد من ورود به بحثهای علمی و تئوریک نیست. به طور خودمانی، مردم این حس را دارند که رأی میدهند، اما رأیشان فایده نداشته و بدون تأثیر است. به همین دلیل اعتمادشان را از دست میدهند. در دولت فعلی، به دلیل زیر سوال بردن دولتهای گذشته و به هم ریختن برساختهای موجود، اعتماد باقی مانده مردم را شخم زده و از بین برده شد و اتهامات متعددی را به دولت روحانی وارد و آن را متمایل به غرب معرفی کردند.
در چنین شرایطی جامعه احساس کرد که «ول معطل» بوده و به عبارتی خود را علّاف کرده است. به همین دلیل بخشی از مردم انتخابات را رها کردند و در یک «خلاء اعتماد» قرار گرفتند و به همین دلیل آوردن آنها پای صندوق رأی کار بسیار سختی است.
شما از مهم ترین مشکلات موجود را «بیاعتمادی مردم به حاکمیت» ارزیابی کردید. این بیاعتمادی قابلیت ترمیم دارد؟
این بی اعتمادی قابل ترمیم هست، اما در یک انتخابات امکان پذیر نیست. من معتقدم اگر در این شرایط کلا شورای نگهبان را تا پایان انتخابات به مرخصی بفرستند و بعد اعلام کنند که هر فردی با هر گرایش سیاسی میتواند در انتخابات شرکت کند، شما اطمینان داشته باشید که مشکل بیشتر نخواهد شد. اگر چنین اتفاقی بیفتد یا اینکه شما دلار را به هفت تومان همچون سال 57 برسانید یا اینکه مرغ را مجانی در خانه مردم تحویل بدهید، باز هم این اعتماد بازسازی نمیشود و مدت زمانی لازم است تا این بیاعتمادی کاملا ترمیم شود.
این نکته را باید متذکر شد که از سال 84 تاکنون برخی از مسئولان کشور روی اعتماد عمومی مردم یورتمه رفته اند! این بازسازی باید به تدریج انجام شود، همچون مریضی که دچار بیماری سخت بوده و دوره نقاهت وی طولانی تشخیص داده میشود. به فرض اینکه شورای نگهبان در انتخابات امسال شُل گرفت و در مورد تایید صلاحیتها با دستبازتر عمل کرد. امکان دارد که میزان مشارکت 5 تا ده درصد اضافه شود. در این صورت، حاکمیت باید کلاه خود را بالا بیندازد. باور من این است که در انتخابات آینده در صورت بهتر «تا کردن با مردم» میتوان امیدوار بود که اعتماد مردم قدری بازسازی شود.
به نظر شما این امکان وجود دارد که رویکرد در مورد انتخابات تغییر داده شود؟
برخی تصمیم گیران کلی تلاش کردند تا به این مرحله رسید. در واقع، تلاش گستردهای انجام دادند تا مردم در انتخابات شرکت نکنند.
پنج رییس جمهور بالقوه را به پای انتخاب یک نفر ذبح کردند
تا بتوان پروژه خاصی را پیش برد؟
بله. پروژه یکدستسازی به دنبال انتخابات کمرمق محقق میشود. جریانی در سال 98 به دنبال این بود که در یک انتخابات کمرمق یک مجلس کارآمد و همراه تشکیل شود. با وجود تلاشهای صورت گرفته این هدف محقق نشده است. افرادی که سنگ بنای این مجلس را بنیان گذاشتند، الان رضایتی از این مجلس ندارند. حتی در مورد دولت و انتخابات ریاست جمهوری 1400 هم، چنین اتفاقی رخ نداد. پنج رییس جمهور بالقوه را به پای انتخاب یک نفر ذبح کردند، اما واقعیت این است که آقای رئیسی فردی نبود که بتواند این پروژه را اجرا کند؛ شاید اگر فردی دیگری به جای ایشان قرار میگرفت، این پروژه بهتر به سرانجام میرسید. نکته بسیار مهم این است که مردم از حاکمیت یکدست خوششان نمیآید. قهر مردم با انتخابات نشان داد که مردم به حاکمیت یکدست نسبتی نداشته وبه آن اقبالی نشان نمیدهند.
سعید جلیلی یا محصولی؟
جبهه پایداری یک پشتوانه اقتصادی دارند که آنها را هدایت و رهبری میکند؛ ایده «خالصسازی» که از سوی جبهه پایداری مطرح میشود طرفدارانی در برخی از نهادهای کشور دارد
شما در بخشی از، سخنان خود به این نکته اشاره کردید که بخشهایی از حاکمیت به این نتیجه رسیدند. آیا این بخشها، بخشهای موثری هستند؟ برخی مدعی هستند گروه پایداری و یا مثلا آقای جلیلی بیشترین تأثیر را در تصمیم گیری دارند.
الان جبهه پایداری که آقای سعید جلیلی نیست؛ اصلا آقای سعید جلیلی یا آقای محصولی وزن چندانی ندارند. این جریان یک پشتوانه اقتصادی دارند که آنها را هدایت و رهبری میکند. به هر حال شرط برخورداری از حزب و جریان قدرتمند این است که یک جریان چند میلیون نفری از این حزب حمایت کنند یا اینکه حزب توان اقتصادی خیلی بزرگی داشته باشد یا اینکه از سوی نهادهای تأثیرگذار حمایت شود. ایده «خالصسازی» که از سوی جبهه پایداری مطرح میشود طرفدارانی در برخی از نهادهای تاثیرگذار کشور دارد.
این جریان بر این باور است که ایده خالصسازی توان سیستم را برای انجام کارهای بزرگ مضاعف میکند؟
جریان طرفدار جبهه پایداری بر این باور است که باید با حداقل مشارکت مردمی کار را جلو برد. مشارکت مردمی در واقع یک ابزار بوده و آنها بر این باورند که با این حداقل میتوان حکومت کرد و البته نگاهشان این است که در حکومت دینی قرار نیست که مردم رأی بدهند. هدف ما این است که مردم به سر منزل مقصود یعنی بهشت هدایت شوند.
در نظرسنجی انجام شده مشخص شده که میزان مشارکت در برخی از مناطق مثل شهر تهران، زیر ده درصد و در کل کشور به 18 درصد میرسد
دورههای گذشته نمایندگان میتوانستند وعده های بزرگ بدهند، الان رییس دولت هم نمیتواند وعده های بزرگ بدهد
آیا این احتمال وجود دارد که رقابت منطقهای میزان مشارکت را در انتخابات مجلس بالا ببرد؟
در نظرسنجی انجام شده مشخص شده که میزان مشارکت در برخی از مناطق مثل شهر تهران، زیر ده درصد و در کل کشور به 18 درصد میرسد. در انتخابات مجلس میزان مشارکت در کل کشور به 43 درصد رسید. حتی در برخی از شهرها بسیار حداقلی بود به گونهای که در شهر رشت زیر ده درصد بود. در کل تهران بیست درصد بود. آن تصوری که همیشه وجود داشت که میزان مشارکت در انتخابات مجلس بالذات بالاست، الان دیگر این وجود ندارد. به هرحال ساختار قومی و جمعیتی به هم ریخته است و موضوع قومیت به عنوان یک مسأله اصلی در جامعه ایران همچون گذشته نقش موثری در حوزه های انتخابیه ایفا نمیکند. البته دلخوش کنک خوبی است که ما امیدوار باشیم که انتخابات مجلس به دلیل وضعیت قومیتی و منطقهای در برخی از مناطق پرشور شود. موضوع قومیت یکی از دلایل مشارکت بیشتر مردم در انتخابات مجلس بود.
یکی از دلایل دیگر این بود که کاندیداها با وعدههایی مردم را تحریک میکردند، اما مردم الان متوجه شدند که بالقوه این امکان وجود ندارد که نمایندگان بتوانند این مطالبات را محقق کنند. اگر در دورههای گذشته نمایندگان میتوانستند وعده های بزرگ بدهند، الان رییس دولت هم نمیتواند وعده های بزرگ بدهد. به همین دلیل من خیلی خوشبین نیستم که میزان مشارکت به جهت قومیتی و مطالبات منطقهای خیلی تفاوت زیادی با شهرهای بزرگ کشور داشته باشد.
به نظر شما در انتخابات آینده احتمال دارد که اصولگرایان برای داغ کردن بازار انتخابات رایزنی کنند تا چند اصلاحطلب هم تایید صلاحیت شوند؟
در بین اصولگرایان یک تفکر واحد وجود ندارد، کما اینکه جبهه پایداری طرفدار مشارکت کم هستند.
مجلس توانمند با مشارکت بالا جلوی دولت میایستد اگر مجلس قوی باشد قطعا اجازه نخواهد داد که وزیر اقتصاد بماند تکرار مجلس ششم کابوس اصولگرایان است
جریانی که آقای حداد عادل معرفش است معتقدند که اگر اندکی قیف را باز کنیم، معلوم نیست که چه اتفاقی میافتد؛ امکان دارد که اصلاح طلبان بیایند و پدر ما را در بیاورند!
دلیل طرفداری از مشارکت اندک چیست؟
چون مجلس توانمند با مشارکت بالا جلوی دولت میایستد. اگر مجلس قوی باشد قطعا اجازه نخواهد داد که آقای فلانی وزیر اقتصاد بماند. بنابراین، اولین متضرر مجلس قوی آقای رئیسی است. به همین دلیل معلوم است که این جریان علاقهای به مشارکت بالا در انتخابات ندارد. بنابراین، جریان سیاسی نزدیک به دولت و جبهه پایداری اصلا علاقه مند نیست که مشارکت بالا باشد. جریانی که آقای حداد عادل معرفش است هم خیلی برایش فرقی ندارد. آنها معتقدند که اگر اندکی این قیف را باز کنیم، معلوم نیست که چه اتفاقی میافتد؛ امکان دارد که اصلاح طلبان بیایند و پدر ما را در بیاورند! به هر حال مجلس ششم خاطره تلخی برای اصولگرایان برجای گذاشته و تکرار مجلس ششم کابوس اصولگرایان است.
نگرانی بزرگ آنان این است که چنین مجلسی دوباره شکل بگیرد. بخش دیگری از جریان اصولگرا اعتقاد دارد که باید فضا را باز کرد، اما این کار باید «مدیریت شده » انجام شود. به طور مثال، فضا باز شود و در کنار اصولگرایان تعدادی از منتقدان دولت هم حضور داشته باشند تا مشارکت افزایش باید، البته به شرطی که مشارکت بالای 50 نشود. بلکه یک اقلیت یک سومی در مجلس داشته باشند تا هم سر صدا داشته باشند و هم پز دموکراسی داده شود. در نهایت نخ در دست ما باقی میماند.
بنابراین، من فکر میکنم که اکثر جریانات اصولگرایی علاقهای ندارند که با دست خودشان شرایط حضور رقیب را در مجلس فراهم کرده و حتی آن را به ریاست مجلس برسانند. البته این رویکرد اختصاص به اصولگرایان ندارد، بلکه اصلاحطلبان هم همینطور هستند. موضوع سیاست کسب قدرت است و همه جریانات سیاسی این اعتقاد را دارند که اگر حکومت نکنند، دنیا «کن فیکون» میشود. در واقع بخش محدودی از جریان اصولگرایی دنبال بازکردن فضا به صورت مهندسی شده هستند.
هنوز هم ادعای مهندسی انتخابات وجود دارد؟
البته شورای نگهبان تمایل ندارد که از این عبارت استفاده شود، اما جریان حامی دولت به دنبال آن است. اهرم اصلی آن را هم به خیال خودشان در شورای نگهبان می بینند و اهرم دوم جریان سیاسی است که از طریق عضو گیری و یارگیری از میان اقشار مستضعف و کمبرخوردار اهداف خود را پیش میبرد. اینها به کمک این دو اهرم و اهرم دیگر یعنی رسانه به اهداف خود میرسند. به کمک رسانه، سیاست «زدن مخالفان و بدنام کردن هر فردی که دوستشان ندارند» را در پیش می گیرند.
جریان حامی دولت دنبال یک مجلس فرمانبردار هستند
شما اعتقاد دارید که حامیان دولت دنبال ایجاد یک مجلس ضعیف هستند. یعنی حتی مجلس همراه قوی هم نمیخواهند؟
من فکر می کنم دنبال مجلس همراه قوی نیستند، کما اینکه مجلس فعلی، مجلسی همراه است. در نهایت دو وزیر را استیضاح کرد و کار دیگری انجام نداده است. این مجلس یک مجلس همراه است. جریان حامی دولت دنبال یک مجلس فرمانبردار هستند.
مجلس ضعیف در چه شرایطی شکل میگیرد؟
مجلس ضعیف در دو حالت شکل میگیرد؛ اول اینکه آدمهای قدکوتاه وارد مجلس شوند. دوم اینکه ساختار مجلس متشتت و ناکارآمد باشد. به عبارت دیگر، نتوانند در هیچ حوزهای با هم به به توافق برسند.
قالیباف دنبال ریاست جمهوری 1404 است
برخی می گویند یک طیفی در اصولگرایی با لیدری آقای قالیباف با درک شرایط مدیریتی دولت به دنبال این است که مسیر حکمرانی را تغییر دهد. شما در این مورد چه تحلیلی دارید؟
آقای قالیباف خیلی دوست دارد که ادای ایدئولوگها را دربیاورد، اما هیچوقت چنین جایگاهی نداشته است. سخن آقای قالیباف درباره حکمرانی صرفا یک ژست تبلیغاتی است. اگر اینطور بود ایشان در دو سال گذشته باید چهارتا دکترین برای اداره امور کشور در حوزههای اقتصاد، دیپلماسی و کشاورزی و... ارائه می کرد. ایشان تاکنون دستاوردی در این حوزه نداشته است. من این را قبول دارم که آقای قالیباف مجلس برایش مقدمه ریاستجمهوری است. تحلیل من این است که آقای قالیباف دنبال ریاست جمهوری 1404 است. در واقع بهارستان برای آقای قالیباف سکوی پرتاب به سمت پاستور است.
شما اشاره کردید که اتفاقاتی موجب شد تا مردم اعتماد خود را از دست دادند؟ دقیقا چه اتفاقاتی منظورتان هست؟
ناکارآمدی.
نمود کارآمدی ارزان شدن بربری است
دولت یا حاکمیت؟
ناکارآمدی حاکمیت در ناکارآمدی دولت خود را نشان میدهد. وقتی دولت نتواند نفت بفروشد ناکارآمد جلوه میکند. در کشور ما پیشرفتهای نظامی بسیار زیادی وجود دارد که موجب حساسیت آمریکا و اروپا شده است، اما با وجود این پیشرفت ها این عامل به عنوان عامل کارآمدی حاکمیت شناخته نمیشود. نمود کارآمدی ارزان شدن بربری است. من معتقدم ناکارآمدی در حوزه اقتصادی از سال 84 تا کنون در هیچ مرحلهای به اندازه این دولت سابقه نداشته است. این ناکارآمدی کاملا مشارکتگریز است.
آیا حوادث 1401 هم در ایجاد این بی اعتمادی بی تاثیر نبود؟
این حوادث در ایجاد ناکارآمدی تأثیر نداشت. اگر آن اتفاق در سال 1401 رخ نمی داد، باز هم ما کارآمدی نداشتیم. به نظر من آقای رئیسی میتوانست از اتفاق 1401 به نفع خودش بهره گرفته و از آن بهرهبرداری کند و تا حد قابل توجهی ضعفهای دولت را بپوشاند.
در سال 88 تنها پیروز میدان احمدینژاد بود الباقی بازنده انتخابات بودند و در این میان مردم بیش از همه متضرر شدند
اگر انتخابات سال 92 رخ نمیداد معلوم نبود که ریزشهایی که رخ داده بود چه فاجعهای را رقم میزد
در شرایط ملتهب 1401، آقای رئیسی چه کاری میتوانست انجام دهد؟
میتوانست این جریان را به نفع خودش و نظام مصادره کند. نباید اینگونه سخن میگفت که همه افرادی که در خیابان هستند دشمن و کافر هستند. آقای رئیسی میتوانست سوار جریان شده و با یک استراتژی درست، شرایطی را ایجاد کند تا بیاعتمادی به نظام سیاسی تشدید نشده و موضوع جمع شود. اعتماد افکار عمومی در سال 88 ضربه بزرگی را خورد و تنها پیروز این میدان آقای احمدینژاد بود. تماما از صدر تا ذیل بازنده انتخابات بودند و در این میان مردم بیش از همه متضرر شدند. اگر انتخابات سال 92 رخ نمیداد معلوم نبود که ریزشهایی که رخ داده بود چه فاجعهای را رقم میزد .
برخی باور نداشتند که روحانی پیروز آن انتخابات باشد؟
نه اتفاقا. به نظر من بسیار هوشمندانه بود چون متوجه شدند که باید مسیر را عوض کنند.
به نفع جناح اصلاحطلب اتفاقی رخ نمیدهد روحانی از با هوشترین چهره های سیاسی کشور است
این هوشمندی امکان دارد که دوباره تکرار شود؟
به نفع جناح اصلاحطلب اتفاقی رخ نمیدهد. در مورد آقای روحانی یک پارادوکسی وجود داشت و آن این بود که آقای روحانی با اینکه به آقای هاشمی منتسب بود، اما هرگز در جناح اصلاح طلب تعریف نمیشد. دوستان حتما به خاطر دارند که سخنران مراسم 23 تیر 1378 آقای روحانی بود. همان زمان از افراد زیادی درخواست کرده بودند که سخنرانی این مراسم را بپذیرند که البته قبول نکرده بودند.در سال 92 آقای روحانی آمده بود که خلاء موجود در کشور را به لحاظ مدیریت سیاسی پر کند. من بر این باورم که آقای روحانی از با هوشترین چهره های سیاسی کشور است.
محاسبه روحانی در مورد برجام اصلا اشتباه نبود اگر مزاحمتهای داخلی نبود، حتی ترامپ هم نمیتوانست از برجام خارج شود
الان هم با توجه به انتقاداتی که به روحانی می شود، این نظر را دارید؟
بله، ایشان بسیار باهوش هستند؛ حتی بیشتر از آقای هاشمی و محاسبه اش، در مورد برجام اصلا اشتباه نبود. ایشان به درستی زمین بازی را تعریف کرده بود و مهره شطرنج را درست چیده بود. من بر این باورم که اگر مزاحمتهای داخلی نبود، حتی ترامپ هم نمیتوانست بازی در بیاورد و از برجام خارج شود. حتما یادتان هست که همان زمان موجی از درخواستهای سرمایه گذاری به سمت ایران سرازیر شد. اگر 200 میلیارد دلار در این کشور سرمایه گذاری خارجی انجام میشد اطمینان داشته باشید که ترامپ نمیتوانست کاری از پیش ببرد و از برجام خارج شود، زیرا سرمایه گذاران اجازه خروج از برجام را نمیدادند.
روحانی، هرگز دنبال این نبود که در برابر رهبری بایستد
روحانی زمانی دچار اشتباه شد که فکر میکرد رقبای سیاسی نمیتوانند او را زمین بزنند
وقتی موضوع سرمایه گذاری متوقف شد، روحانی متوجه شد که مخالفانش چه برنامه ای را تدارک دیدند
با همه توصیف هایی که می کنید بالاخره آمریکا از برجام خارج شد. به نظر شما آقای روحانی دچار اشتباه شد؟
آقای روحانی زمانی دچار اشتباه شد که فکر میکرد رقبای سیاسی او همچنان پشت سرش حرکت خواهند کرد و نمیتوانند او را زمین بزنند. وقتی موضوع سرمایه گذاری متوقف شد، روحانی متوجه شد که مخالفانش چه برنامه ای را تدارک دیدند. آقای روحانی، هرگز دنبال این نبود که در برابر رهبری بایستد.
نه روحانی و نه خاتمی ساختار شکن نبودند اصلا روحانیت نمیتوانست در برابر روحانی دیگر بایستد
به نظرتان آقای روحانی همچنان این رویکرد را دارند؟
بله. آقای روحانی، سنتیترین روحانی جمهوری اسلامی ایران است. نه روحانی و نه خاتمی ساختار شکن نبودند. اصلا روحانیت نمیتوانست در برابر روحانی دیگر بایستد. معادلات ایجاد شده در ساختار قدرت، محاسبات وی را به هم ریخت. فراموش نکنید زمانی که برجام به سرانجام رسید بسیاری از افراد موثر در حمایت از برجام مصاحبه کردند.
خط و نشان اخیر آقای باهنر برای اصلاحطلبان را چطور تحلیل میکنید؟
آقای باهنر پیشتر گفته بود که باید شورای نگهبان بازتر عمل کند. من با وجود آن سخنان، هنوز نتوانستم مواضع آقای باهنر را هضم کنم؛ شاید یک خبرنگار زرنگ با یک مصاحبه از ایشان حرف کشیده است وگرنه مشی آقای باهنر اصلا اینجور نیست.
بخش تندروی اصلاحات بازی را از قبل باخته است
با توجه به اتفاقات سال گذشته به نظر می رسد که اصلاح طلبان تمایل ندارند که در انتخابات امسال شرکت کنند. البته از واژه «تحریم» استفاده نمیکنند چون بار منفی دارد. شما در این مورد چه تحلیلی دارید؟ سناریوهای پیش روی اصلاح طلبان چیست؟
بخش تندروی اصلاحات تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند، چون بازی را از قبل باخته است.
برخی اصلاح طلبان می گویند کاندیداهایشان تایید صلاحیت نخواهند شد؟
آنها بر این باورند هر کاندیدایی که معرفی کنند، تایید صلاحیت نمیشود. اما مهم تر این است که طبق نظرسنجی ها، آنها دیگر پایگاه اجتماعی سابق را ندارند. البته اصلاح طلبان پیشتر علاوه بر جامعه رأی خود، می توانستند آرای خاکستری را به سمت کاندیدای خود جلب کنند، اما الان در پایگاه سنتی خودشان هم نفوذی ندارند. با این همه به هر حال اصلاح طلبان هم اهل محاسبهگری هستند؛ آنها می گویند به فرض اگر کاندیدایشان تایید صلاحیت و وارد مجلس بشود هم به فردی شبیه دیگران و اهل زد و بند تبدیل میشود. فکر می کنم اصلاحطلبان علاوه بر نفوذ نداشتن در پایگاه سنتی خودشان امکان برانگیختگی قشر خاکستری را هم از دست داده اند.
از منظر کارکردگرایی اگر همه به این اجماع برسند که در راستای حل بزرگترین مشکل یعنی تبدیل دولت ناکارآمد به دولت کارآمد باید حرکت کرد، برای نیل به این هدف از طریق قانون باید مجلس قوی شکل بگیرد. اگر اصولگرایان و اصلاح طلبان به این نتیجه مشترک برسند که باید این هدف بزرگ را محقق کنند اصلا دنبال این نخواهند رفت که انتخابات را تحریم کنند. هدف بزرگ تر مشارکت را توجیه خواهد کرد. نظام سیاسی هم به این نتیجه برسد که هدف مردم برای مشارکت این است که دولت کارآمد شود. اگر این سیگنال مثبت به جامعه ارسال شود، وضعیت مشارکت اندکی بهبود پیدا خواهد کرد.
مرتب این نگرانی مطرح میشود که برخی افراد میخواهند نظام را به دشمن بسپارند
در این ساختار همه را عامل دشمن میدانند؛ از هاشمی تا ناطق نوری
در برابر چنین اتهاماتی باید ایستادگی و از مدعیان درخواست کرد تا سند خود را ارائه کنند
با وضعیت بیاعتمادی که شما به آن معتقدید، بالاخره باید چه کار کرد؟
من موافقم که شما در این مورد یک نظرخواهی بگذارید و از فعالان سیاسی این سوال را بپرسید تا در قالب یک پژوهش ارائه شود. باید به این دغدغه پاسخ داده شود که چرا از بخشی از اصلاح طلبان میترسند و چرا مرتب این نگرانی مطرح میشود که این افراد میخواهند نظام را به دشمن بسپارند. در برابر چنین اتهاماتی باید ایستادگی کرد و از مدعیان درخواست کنند تا سند خود را ارائه کنند.
در این زمینه پروندههای متعددی وجود دارد که همچنان باز است. در این ساختار همه را عامل دشمن میدانند؛ از هاشمی تا ناطق نوری. باید فضایی به عنوان مطالبهگری مطرح شود که در صورت طرح ادعای جاسوسی باید این نکته را اثبات کنند. در حال حاضر که فضای کشور، فضای امیدبخشی نیست، برخی این نکته را مطرح میکنند که اصلا مجلس یا دولت چه کاره است که رأی بدهیم. در این شرایط، مردم قهر میکنند که باید گفت که راه مداوای این مشکل، قهر از صندوق رأی نیست.
آیا دولت خاتمی جرات داشت نرخ دلار را بیست تومان افزایش دهد؟ اصلا جرأت چنین کاری را نداشت، زیرا یک جمعیت بزرگ برانگیخته وجود داشت مردم ما نظام سیاسی را طلاق عاطفی داده اند
شما این نکته را مد نظر قرار دهید که هر وقت مردم کنار رفتند، دولت ترکتازی کرده است. دولت حداقلی فشار زیادی را بر مردم وارد میکند. آیا دولت آقای خاتمی جرات داشت که نرخ دلار را بیست تومان افزایش دهد؟ اصلا جرأت چنین کاری را نداشت، زیرا یک جمعیت بزرگ برانگیخته وجود داشت. اما در دولت رییسی شما دلار را 90 تومان بکنید، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. در دولت با مشارکت اندک چون مردم با نظام سیاسی قهر هستند چنین نگرانی وجود ندارد. مردم ما نظام سیاسی را طلاق عاطفی داده اند. این طلاق عاطفی نظام سیاسی، به افسردگی سیاسی منجر میشود. مردم برای برون رفت از چنین بحرانی بهتر است فکری کرده و در انتخابات مشارکت کنند.
رسانه ها در کشور ما سیاست زده هستند. فضای رسانه ی کشور مسموم بوده و این شامل صدا و سیما هم میشود
علت اینکه بخشی از مردم به رسانههای ضد انقلاب پناه میبرند این است که داخل کشور نتوانسته مرجعیت رسانه ای خود را حفظ کند. شما به این نکته توجه کنید که ماجرای مهسا امینی رخ داده و ما هنوز بلاتکلیف کارکردن خبر هستیم.
با توجه به این که شما یک چهره رسانه ای هم هستید می خواستم بپرسم وضعیت رسانه ای کشور را در شرایط کنونی چطور ارزیابی میکنید؟
رسانه ها در کشور ما به شدت سیاست زده هستند. بسیاری کار حرفه ای را رها کرده و به کار سیاسی پناه برده اند. در چنین شرایطی، تلاش میکنند تا کار سیاسی را از دالان رسانه عبور بدهند. در نتیجه شرایط تأسف بار کنونی ایجاد میشود. رسانههای دولتی از زمان هوخشتره تا کنون ضعیفترین شرایط را تجربه کرده اند. در این رسانهها از ضعیفترین افراد رسانه ای کشور مشغول به کار هستند. دوم اینکه برخی از این افراد، رسانه را به معنای رسانه نمیدانند، بلکه برای آنها رسانه حکم بوق دارد و برای رسیدن به اهداف خودشان هر کار اشتباهی را انجام میدهند. اصلا روزنامه در میآورند که فحش بدهند. هدفشان این نیست که در رسانه حرفهای متفاوت زده شده و در کنارش فحش دهند. فضای رسانه ی کشور به شدت مسموم بوده و این شامل صدا و سیما هم میشود.
علت اینکه بخشی از مردم به رسانههای ضد انقلاب پناه میبرند این است که داخل کشور نتوانسته مرجعیت رسانه ای خود را حفظ کند. شما به این نکته توجه کنید که ماجرای مهسا امینی رخ داده و ما هنوز بلاتکلیف کارکردن خبر هستیم، به محض انتشار خبر، یک خبرنگار بازداشت میشود البته هدف من بیان این نکته نیست که این خبرنگار فقط برای انتشار آن خبر بازداشت شده است. امکان دارد دلایل دیگری هم داشته باشد.
در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی هم همین مشکل وجود دارد. تمام این مشکلات به این دلیل است که ما رسانه را بوق سیاسی میدانیم. وضعیتی ایجاد شده که همه ما یادمان رفته که کارکرد رسانه چیست؟ فرقی ندارد که اصولگرا باشید یا اصلاح طلب همه ما از کارکرد رسانه غفلت کردیم.
در حال حاضر جریانی با سوابق اصولگرایی وارد نقد عملکرد امام و رهبری انقلاب شده اند. فیلم هایی از گفت و گوها یا مناظرات برخی از این افراد منتشر شده است. در این مورد چه تحلیلی دارید؟
من با روش این آقایان موافق نیستم. این نقد بی محابا سودی ندارد. ایشان و سایر دوستان پرسشهایی را مطرح میکنند که اصل این پرسشها باید به رسمیت شناخته شود. این شبهات باید زودتر پاسخ داده شود. مثلا آقای نصیری فرد آگاه و با تجربهای است. اگر حرفی میزند به این دلیل است که واقعا دغدغه دارد. نقد من این است که شما دنبال اصلاح هستید. اما این روش بیان به اصلاح منجر نمیشود.
برخی با کمترین انتقادات با تذکر و برخورد مواجه میشوند، اما این دوستان انتقادات خود را به راحتی مطرح میکنند!؟
شاید نظام به این نتیجه رسیده که این افراد می توانند در حکم سوپاپ اطمینان عمل کنند. اما در مقابل این پرسشها نباید سکوت کرد و باید برای آن پاسخی پیدا کرد. آقای نصیری در بحث حوزه اختیارات رهبری ان قلت دارد اما این را باید مدنظر قرار دهند که این اختیارات الان ایجاد نشده، بلکه در طول چهل سال گذشته ایجاد شده و بحثی تعیین کننده برای آینده نظام سیاسی کشور محسوب میشود.
منبع: جماران
کلیدواژه: زلزله ترکیه و سوریه اصلاح طلبان اصولگرایان انتخابات مجلس جبهه پایداری برجام محمد مهاجری مشارکت در انتخابات هواپیمای اوکراینی مهسا امینی اتفاقات 1401 زلزله ترکیه و سوریه انتخابات مجلس مردم در انتخابات میزان مشارکت میزان مشارکت اصلاح طلبان بی اعتمادی مشارکت بالا برجام خارج وعده های بزرگ ریاست جمهوری سرمایه گذاری شورای نگهبان تایید صلاحیت جبهه پایداری آقای قالیباف همین دلیل آقای روحانی بر این باور مطرح می شود نظام سیاسی آقای رئیسی آقای باهنر داخل کشور سال گذشته چه تحلیلی اتفاقی رخ متوجه شد مجلس قوی رسانه ها داده شود رسانه ای داده اند یک مجلس وعده ها کل کشور ده درصد رخ داده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۸۷۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روشهای عجیب برخی کاندیداها برای رأی آوردن
به گزارش «تابناک» به نقل از خبرآنلاین، «بودجههای فراوانی برای تخریبم صرف شد»، «فردی که لیست نمایندگانم پای صندوقهای رأی را داشت، بیدلیل دستگیر کردند»، و.... اینها بخشی از دلایلی است که محمود عباس زاده مشکینی در بررسی علت رأی نیاوردنش در انتخابات مجلس دوازدهم مطرح می کند.
او که چندی پیش مهمان «کافه خبر» خبرآنلاین بود، از روش های عجیب برای کسب رأی روایت کرده و می گوید؛«برخی کاندیداها در جشن عروسی مردم شرکت میکردند و رفتارهای داش مشتی داشتند یا به مردم میگفتند فرزند شما را استخدام میکنم، وام میگیرم و... از این روشها رأی جمع میکردند و یا برخی ده میلیاردی هزینه میکردند.»
عباس زاده مشکینی در بخش دیگری از این گفتگو معتقد بود عملکرد مجلس یازدهم مثبت بوده و به عملکرد خودش هم نمره ۱۱ می دهد، تاکید دارد؛« قانون انتخابات مجلس ضعیف است و همان اصلاحیه مجلس نیاز به اصلاح دارد.»
این نماینده مجلس به ۱۰ الی ۲۰ نماینده ای نیز اشاره می کند که تاثیرگذاری زیادی بر وظیفه قانونگذاری مجلس دارند و می گوید؛«بعد از انتخابات مجلس دوازدهم در سایت شخصی در واکنش به راه پیدا نکردن یکی از نمایندگان اظهار تأسف کردم و گفتم حیف است که این نماینده به مجلس نیامد زیرا...»
در ادامه بخش اول گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با محمود عباسزاده مشکینی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس شورای اسلامی را میخوانید:
*آقای عباسزاده مشکینی! شما در انتخابات مجلس یازدهم که مشارکت بالایی نداشت، با بیش از ۴۰ درصد آراء وارد مجلس شدید اما در این دوره رأی مردم حوزه انتخابیه را بدست نیاوردید، فکر میکنید علت چیست؟
شرایط انتخابات مجلس دوازدهم با دورههای قبل از جهات مختلفی متفاوت بود. به این معنی که اتفاقی که در مشکین شهر افتاد تقریباً در اکثر حوزههای انتخابیه افتاد و از نمایندگان استان اردبیل که ۷ نفر بودیم، هیچ کدام از نمایندکان شهرستانها به مجلس راه پیدا نکردند که در این قضیه عوامل مختلفی دخیل است.
عمدهترین بحث به عملکرد کلی دولت در انتخابات برمیگردد، به این ترتیب که در شهرستانهای کوچک مردم خیلی تفاوتی میان عملکرد قوای مختلف مشاهده نمیکنند. حتی در بعضی از شهرها مردم انتظارات از قوه قضائیه را هم در قالب دولت مطرح میکنند، برای مثال فرد دادگستری را به عنوان نهاد دولتی ارزیابی میکند، بنابراین مردم همه را یک چشم میبییند و قالب انتظارات از حاکمیت در شهرستانها از نماینده مجلس است که دلایل ساختاری و عرفی دارد که البته بخشی از آن هم متوجه عملکرد رسانهها است.
کما اینکه چند سال پیش به کسی گفتم اگر مجلس قوی میخواهید باید شما کار کنید که مردم نماینده و مجلس قوی را بشناسند. نماینده قوی در شهرستانها از نگاه بسیاری، به معنای داشتن قدرت لابیگری بالا است به این معنی که از طریق لابی چند نفر را به عنوان مدیرکل در قسمتهای مختلف بگذارد. این افراد بعداً در انتخابات به واسطه برای آن نماینده از مردم رأی میگیرند البته منظور این نیست که از طریق جعل رأی میگیرند بلکه اقناع میکنند. لذا از منظر افراد تاثیرگذار بهترین نماینده مجلس این است که برای برخی افراد ذینفع رایزنی کند.
حدود ۱۰ الی ۲۰ نمایندگان در حوزه قانونگذاری که وظیفه اصلی مجلس است، فعال هستند
در حال حاضر ۵،۶ نماینده در مجلس داریم که در فرآیند قانونگذاری بر روی بیش از ۵۰ درصد مجلس تآثیرگذار هستند. این چند نماینده طرحها را میخوانند و ذیل تبصرهها، مادهها و پیشنویسها پیشنهادات مختلف میدهند، از سوی دیگر حدود ۱۰ الی ۲۰ نمایندگان در حوزه قانونگذاری که وظیفه اصلی مجلس است، فعال هستند و بقیه صرفاً رأی میدهند.
بنده بعد از انتخابات مجلس دوازدهم در سایت شخصی در واکنش به راه پیدا نکردن یکی از نمایندگان اظهار تأسف کردم و گفتم حیف است که این نماینده به مجلس نیامد، چراکه بنده از نزدیک مشاهده میکردم که در مجلس چه اقداماتی انجام میداد، شب نمیخوابید، همه طرحها و لوایح را میخواند و حضور فعال داشت اما این نماینده رأی نیاورد در صورتی که بسیار فعال بود.
عموماً مردم در این دوره از عملکردها در حوزه اشتغال و سفره و رفاه مردم و مسائل اجتماعی ناراضی بودند، بخشی از نارضایتیها متوجه ایجاد رفاه برای مردم بود. در مجموع دولت و رسانه ملی ما نتوانست زبان و ادبیات گفتگو با مردم را پیدا کند لذا میان مطالبات مردم و خط سیر قدرت شکاف ایجاد شد.
برخی کاندیداها با شرکت در عروسی یا وعده دادن وام رأی جمع می کنند
آنهایی هم که میخواستند کار کنند مشکل مهارتی داشتند، ما هنوز مهارت گفتگو با مردم را نداریم کما اینکه برخی مواقع روبروی مردم مینشینیم و با آنها صحبت میکنیم، در حالی که بهتر است کنار مردم قرار بگیریم و این همان مردم سالاری دینی است. در حال حاضر کماکان ادبیات از بالا به پایین و به سبک دولت- مردم است نه دولت-ملت. با وجود اینکه مقام معظم رهبری بر ارتباط هنرمندانه با مردم تأکید فرمودند اما هنوز این نکته هنوز جا نیفتاده کما اینکه مقولاتی نظیر منافع ملی نیز جا نیفتادهاند. البته در مشکین شهر اتفاق دیگری افتاد، بنده در این حوزه انتخابیه بیشترین رأی تاریخ را آورده بودم و شاید اولین کاندیدای مجلس بودم که به صورت گفتمانی رأی آوردم قبلاً شیوه این بود که داوطلب ارتباط عاطفی با مردم برقرار میکرد به عنوان مثال در جشن عروسی مردم شرکت میکردند و رفتارهای داش مشتی داشتند و یا به مردم میگفتند فرزند شما را استخدام میکنم، وام میگیرم و از این روشها رأی جمع میکردند و یا برخی ده میلیاردی هزینه میکردند.
مورد دیگر در مورد رأی نیاوردن بنده در انتخابات به این ترتیب بود که سالیان پیش در مشکینشهر در چند نهاد که مردم حرمت خاصی برای آن قائل هستند، انتظار داشتند بنده برخی افراد در آن نهادها بگذارم، به عنوان مثال یکی انتظار داشت که من او را به عنوان فرماندار معرفی کننم و برخی از مسئولیتهای خودم که نمایندگی است را به او بسپارم اما این کار را انجام ندادم.
علاوه بر این مسئول نهادی با من مشکل داشت که سالی ۲۰، ۳۰ مییلیارد تومان بودجه دارد بنابراین کل بودجه خود را صرف تخریب بنده کرد چراکه بنده با او مخالف بودم و اعتقاد داشتم این فرد نمیتواند استاندار باشد و من نمیتوانم سرنوشت مردم استان را به فردی بدهم که نمیتواند کار انجام دهد.
دیگران محافظهکاری کردند، تمکین کردند اما بنده به منافع مردم توجه کردم. البته حرف اخر را مردم میزنند کما اینکه فرد دیگری را انتخاب کردند و برای انتخاب آنها احترام قائل هستم و امیدوارم مسیری که انتخاب کردند به نفع خودشان و کشور باشد، همین ویژگی دموکراسی خوب است که فرد گاهی رأی میآورد و گاهی خیر.
یک نماینده پای صندوق های رأی نداشتم زیرا...
*در گذشته از تآثیرگذاری نمایندگان در انتصابات دولتی گفته میشد، آیا در حوزه انتخابیه شما این حالت بوده یا خیر؟
شاید در حوزه انتخابیه ما تاثیر گذاری نماینده بر انتصابات دولتی بیشتر از جاهای دیگر بوده باشد، کما اینکه کم کم در آینده مشخص میشود. طبیعتاً مسئولان و نهادها در شهرستانهای کوچک موثر هستند چراکه مردم دائم به این افراد مراجعه میکنند، لذا سوگیریها بیتاثیر نیست. برای نمونه حدود یکی دو روز قبل از انتخابات قرار بود یکی از فامیلها ما لیست نمایندگان بنده پای صندوقها را به فرمانداری بدهد و برای آنها حکم و کارت صادر شود که پای صندوق حاضر شوند اما از روز قبل از انتخابات این فرد را بازداشت کردند و تا امروز هم اعلام نکردند که جرم این فرد چه بوده و چرا بازداشت کردند، این فرد را صبح گرفتند وشب ساعت ۱۲ آزاد کردند لذا این لیست ۲۰۰ نفره که دست او بود به فرمانداری نرفت، در نتیجه بنده به عنوان نماینده مجلس و کاندیدای موجود یک نماینده پای صندوقهای رأی نداشتم، بعد به بنده میگفتند که فلان فامیل و فلان فامیل به شما رأی دادیم و این هم عکس رأی ما که نام شما را نوشتیم.
در این شرایط من در مورد رأی این افراد از چه کسی بپرسم؟ منطق ساختاری ایجاب میکند که اعتماد کنم و اعتماد کردم اما نماینده بنده که باید به او اعتماد کنم در آنجا حضور نداشت بنابراین مجبور هستم، کوتاه بیایم و منافع شخصی را فدای منافع ملی کنم.
در حقیقت با توجه به اینکه برخی از افراد نهادهای موثر در انتخابات که هم ریش دارند و هم تسبیح، احساس تکلیف کرده بودند و به نوعی عمل کردند که منافع ملی در شرایطی که با منافع آنها سازگار نیست ، موضوعیت ندارد.
رأی کارگری که ۷ فرزند دارد، تحت تاثیر کمک مالی می تواند قرار گیرد
بنده معتقد هستم در جایی که مردم به شاخصهایی از رفاه نرسیدند دموکراسی در آنجا به راحتی محقق نمیشود برای نمونه پدری که کارگر فصلی است و ۷ فرزند دارد، اگر رأی او تحت تاثیر کمک مالی است که میتواند یک هفته معیشت او را تأمین کند، مقصر نیست.
در هر صورت ابتدا باید نیازهای فیزیولوژی افراد تأمین شود و سپس در مورد آزادی و دموکراسی صحبت کرد. وقتی دغدغه کسی نان شبش است و در زندان تأمین معیشت است، آزادی بیان و انتخاب مطالب اول او نخواهد بود. البته بعد از انقلاب مسیر کشور رو به جلو است و اتفاقات خوبی افتاده و به همان میزان مطالبات مردم افزایش پیدا کرده اما چانچه به دنبال تحقق مردم سالاری دینی هستیم باید به مقدمات و بستر آن توجه کنیم و بر همین اساس برنامهریزی کنیم.
*برخی نمایندگان مدعی بودند که به دلیل نفوذ وزارت کشور ردصلاحیت شدند، با توجه به اینکه پیش از این در وزارت کشور مسئولیت برعهده داشتید، چه پاسخی به این ادعا دارید؟
بنده در دوره گذشته رئیس هیئت نظارات بر انتخابات شوراها بودم اما انتخابات شوراها با انتخابات مجلس متفاوت است برای مثال در انتخابات شوراها گفتند که هر کسی را که نهادهای پاسخگوی استعلام و مراجع امنیتی و نظارت تایید کنند، هیئتهای نظارت باید تأیید کنند و اگر مراجع مذکور او را رد میکنند باید توسط هیئت نظارت رد شود، بنابراین نظارت در انتخابات شوراها استصوابی بود و دست هیئتهای نظارت بسته بود.
اما در انتخابات مجلس نظرات شورای نگهان استصوابی است به این معنی که میتواند پاسخ مراجع استعلام را لحاظ کند یعنی الزاماً تابع آن نیست و نظارت استصوابی یعنی همین. در هر صورت طبق ساختار سیاسی و قانونی شورای نگهبان فصل الخطاب است و با توجه به شناختی که بنده از اعضای شورای نگهبان دارم، مطمئن هستم که طبق موازین شرعی این اقدام را انجام دادند. اما اینکه ملاحظات دیگری در نظر شورای نگهبان درباره داوطلبین صد در صد منتفی باشد، هم نیست.
قانون انتخابات ضعیف است
آنچه ما از شورای نگهبان و هیئتهای نظارت انتظار داریم حداکثر دقت و بستن راههای نفوذ است که این موارد در زمره اصلاح ساختار انجام میشود کما اینکه از نظر بنده قانون فعلی انتخابات مجلس ایرادات اساسی دارد به این معنی که با قانون حقوقی و قانونی فاصل دارد.
لذا قانون هم ضعیف است. در مورد اصلاح قانون انتخابات مجلس وضعیت به این ترتیب بود که برخی از مواد تصویب شد و بعد از تصویب متوجه شدیم چه اشکالی داشته است لذا قانون خوبی نیست. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی به دنبال برگزاری انتخابات سالم است.
بنده قبل از اینکه از هیئتهای نظارت به عنوان مجری گلایه کنم از خود مجلس انتقاد میکنم که قانون انتخابات فعلی که محصول همین مجلس است با یک قانون خوب و منطقی فاصله فراوانی دارد. در هر صورت قانون خوب قانونی است که با شاخص روشن محقق شود، وقتی طرف رد شد، این را به راحتی بپذرید نه اینکه بسیاری از ردشدگان اعتراض کنند. در مجموع بنده بر این باور هستم که اصلاحات در جمهوری اسلامی باید در مسیر حرکت رو به جلو انجام شود و اگر به این نتیجه برسیم که اگر اصلاح و نقد ما این حرکت را متوقف کند، خیانت میدانم.
*علاوه بر شما بسیاری از نمایندگان نسبت به اصلاح قانون انتخابات مجلس انتقاد کردند، در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که وقتی اکثر نمایندگان منتقد هستند پس چه کسانی یا جریانی کار اصلاح قانون انتخابات را انجام داد؟
واقعیت تلخی در مجلس شورای اسلامی وجود دارد، به این ترتیب که در مجلس برخی از موضوعات مطرح میشوند آن وقت جریان سیاسی و رسانهای روی آن سوار میشوند و آن کار را به عنوان میزان انقلابیگری جا میاندازند. برای مثال لایحهای به مجلس میآید برخوردها و نگاهها به نحوی میشود که هر کس با این قانون مخالفت کرد، خرده شیشه دارد، در نتیجه برخی از نمایندگان به لاک محافظهکاری میروند و چیزی بروز نمیدهند. درمورد قانون انتخابات هم تقریباً چنین فضایی در مجلس شکل گرفت و یا در بحث مدیریت فضای مجازی و یا حجاب وضعیت به همین ترتیب بود. این در حالی است که در چنین طرحها و لوایحی محل نگرانی از آینده نیست، بلکه باید باز شوند و اقدام کارشناسی در این مورد صورت بگیرد.
رئیس جمهوری ۶ ساله بهتر از رئیس جمهوری با دو دوره ۴ ساله است
*شما به این نکته اشاره کردید که در مورد اصلاح قانون انتخابات فضا به نحوی بود که نتوانستم مخالفت کنم...
نه من نتوانستم و نه بقیه، البته من فردی که هر جا باشد مخالفت خود را اعلام میکنم. منظور بنده حرکت عمومی مجلس است. در همین راستا یک نمونه را مطرح میکنم، اوایل کار مجلس یازدهم که فراکسیونها در حال شکلگیری بودند بنده پیشنهاد تشکیل فراکسیون نمایندگان تک دورهای را دادم.
بنده به این دلیل چنین پیشنهادی را دادم که وقتی نمایندهای به دنبال رأی آوردن برای مجلس آینده است به گونهای حرکت میکند که مردم به او رأی بدهند، چنین فردی نمیتواند به مردم حوزه انتخابیه خود بگوید که وظیفه من قانونگذاری است، چراکه اگر چنین حرفی بزند مردم میگویند پس چرا شما را انتخاب کردیم؟! کما اینکه ۹۹ درصد مطالبات مردمی که به دفتر نمایندگان در حوزههای انتخابیه میرسد مربوط به وظایف نهادهای اجرایی است که همگی دخالت محسوب میشوند.
بنابراین پیشنهاد تشکیل فراکسیون نمایندگان تک دورهای را ارائه کردم که اولاً نماینده از رأی نیاوردن نترسد. البته این امر منحصر به نمایندگی نیست بلکه در مورد ریاست جمهوری هم صدق میکند کمااینکه جراحیهای بزرگ را در دوره دوم انجام میدهند. کما اینکه در حال حاضر به قیمت بنزین دست نمیزنند، در صورتی که به نظر بنده در هر دولتی برخی جراحیها باید در دور اول صورت بگیرد و بر همین اساس اگر رئیس جمهوری برای ۶ سال داشته باشیم خیلی بهتر از این است که دو دوره ۴ ساله داشته باشیم.
*این نکته که اشاره کردید فضای مجلس صدای مخالف را برنمیتابد...
برمیتابد اما ۲ سال دیگر میشنود (با خنده)... در کشوری زندگی میکنیم که رهبری حضور دارند و ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودندحتی اگر کسی از نظر کارشناسی نظری متفاوت با نظر بنده داشته باشد، این فرد الزاماً مخالف ولایت فقیه نیست.
براساس همین دیدگاه رهبری بنده وقتی پیشنویس قانون احزاب را مینوشتم به همکاران گفتم در این مورد با همه چهرهها اعم از اصلاحطلب و اصولگرا مصاحبه کنند لذا هم با غلامحسین کرباسچی مصاحبه کردند و هم با بادامچیان چراکه ما قانون احزاب یک جریان را نمینوشتیم بلکه قانون همه احزاب کشور بود، منطق اصولگرایی ایجاب میکند در کارهای کلان و بزرگ منافع ملی در نظر گرفته شود.
قانونگرایی بزرگترین دستاورد دولت خاتمی است
*به نظر میرسد وقتی مواردی نظیر لایحه عفاف و حجاب، طرح صیانت و یا اصلاح قانون انتخابات در مجلس مطرح میشوند فضایی در مجلس شکل میگیرد که در این فضا عموماً صدای مخالف چندان اثرگذاری نخواهد داشت، قالیباف به عنوان رییس مجلس تابعی از این شرایط است و یا خودش هم از موافقان شکلگیری چنین فضایی در مجلس است؟
بنده قانونگرایی را بزرگترین دستاورد دولت خاتمی ارزیابی میکنم، هر چند این نکته نهادینه نشد و در چارچوب شعار باقی ماند اما طرح آن بحث خوبی بود. قانونگرایی بالاترین مصلحت هر کشور است که چند شرط دارد، اول اینکه قانون باید کارآمد باشد، ضمن اینکه اکثریت مردم آن را بپسندند، گاهی فرآیندی را تبدیل به قانون میکنیم که از نظر حقوقی قانون است اما چقدر میتوان آن را اجرا کرد؟ چه دستاوردی دارد؟ این مورد نیاز به بررسی اجتماعی، روانشاختی، سیاسی و ... را دارد.
قانونباید جامع، کامل و مانع باشد و پیوست اجتماعی و فرهنگی داشته باشد به این ترتیب مردم آن را بپسندند. چنانچه در بحث فضای مجازی میخواهیم قانون داشته باشیم که امکان دارد مردم نپسندند برای مثال در حال حاضر چند میلیون ایرانی عضو فلان شبکه اجتماعی هستند که از نظر قانونی در کشور مورد تایید هستند. بنابراین باید قانونی را تدوین کنیم که اجرا شود. بله کشور اسلامی است و تابلوی آن باید اسلامی باشد، همچنین یکسری اصول و سمبلهایی دارد که اینها باید حفظ شوند.
حتی زنانی که حجاب شل دارند هم دوست دارند همسرانشان غیرت داشته باشند
بنده بر این باور هستم که مردم ایران مسلمان هستند، قبل از انقلاب بسیاری تلاش کردند حجاب را در کشور جمع کنند اما نتوانستند. بنده ۷ خواهر دارم که ۶ نفر از آنها بزرگتر از بنده هستند و یک کلاس درس نخواندند اما آن یک مورد که بعد از انقلاب به سن تحصیل رسید، درس خواند.
آن ۶ خواهر دیگر به این دلیل درس نخواندند که مدارس اجبار میکردند دانشآموزان دختر حجاب نداشته باشند و پدرم اجازه نداد فرزندانش به مدرسه بروند لذا آنها را به مکتب فرستاد و همگی قرآن خواندند. در نتیجه مردم ارزشهای خود را حفظ کردند، بنابراین وقتی میخواهیم اقدامی انجام دهیم باید از این قبیل بسترها استفاده کنیم.
به نظر بنده در فرهنگ ایرانی و اسلامی مقومهای قویتری از قانون وجود دارد کما اینکه غیرت در کشور ما یکی از با فضیلتترین تعابیر است و زنان ایرانی از مردان با غیرت خوششان میآید، حتی زنانی که حجاب شل دارند هم دوست دارند همسرانشان غیرت داشته باشند. به نظر میرسد سر بندها مشکل داریم و باید آنها را اصلاح کنیم.
*بحث حجاب و صیانت را میتوان با پتانسیل مردم پیش بُرد؟
اگر قابل استفاده از پتانسیل مردم نباشد که فاجعه میشود حتی در درمان پزشکی هم همراهی بیمار اهمیت دارد. چرا منطق پزشکی در مورد امور اجتماعی رعایت نکنیم؟ مگر برای مردم قانون نمینویسیم؟ حتی مجری قانون و پلیس هم جزئی از مردم محسوب میشوند.
*اما در قضیه حجاب نه به صورت اجتماعی برخورد میشوند و نه فرهنگی، به نظر میرسد به نحو دیگری برخورد میکنند...
بنده معتفد هستم با استفاده از همان بسترهای موجود سیاسی، اجتماعی و دینی مردم حرکت کنیم، پاسخ مطلوب دریافت میکنیم. بدون مردم نمیشود کاری کرد. حجاب موردی است که بخشی از آن به مناسبات فردی شهروند برمیگردد جاده نیست که بگوییم میخواهیم از بیابان رد کنیم، بلکه قانونی است که میخواهیم در وجود مردم پیاده کنیم.
سفر استانی دور زدن سیستم و بیاعتمادی به آن نیست؟
*آقای عباسزاده پیش از این در جایگاه مدیریت سیاسی وزارت کشور فعالیت کردید، بسیاری بر این باور هستند که وزارت کشور بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ باید زمینه مشارکت حداکثری را فراهم میکرد اما عملاً این اتفاق صورت نگرفت، این اقدام وزارت کشور تا چه اندازه قابل پذیرش است؟
وزارت کشور ظرفیت بسیار بالایی دارد و از اسمش معلوم است، اداره کننده کشور. وزارت کشور معاونت سیاسی، شورای اجتماعی، علاوه بر این استانداران نیز نمایندگان وزارت کشور در استانها هستند. در مورد استانداران گفته میشود قدرت نهان در آن قابل قیاس با رئیس جمهور در تهران نیست چراکه در تهران در کنار رئیس جمهور دو قوه دیگر و نهادهای دیگر نظیر شورای عالی امنیت ملی حضور دارند اما در استان، استاندار رئیس شورای تأمین است و مصوبه این شورا برای رئیس دادگستری و دادستان قابل اجرا است، در صورتی که در تهران مصوبه جلسهای که رئیس آن رئیس جمهور است برای رئیس قوه مقنه یا رئیس قوه قضائیه مطاع نیست.
اما استانداران نمایندگان وزارت کشور هستند و فرمانداران در شهرستان همه کاره هستند، لذا وزارت کشور میتواند کشور را اداره کند و رئیس جمهور هم مسائل کلان و خارجی مدیریت کند و مشکلات سرِ بندها را آسیبشناسی کند. در حال حاضر برخی میگویند فلان دولت این مقدار به استانها سفر کرد. این دولت این اندازه به استانها سفر کرد، پس خوب است چراکه زیاد سفر کرد. البته امکان دارد برخی از دوستان به خاطر این نکته ناراحت شوند و به آنها بربخورد، چرا رئیس جمهور باید این اندازه سفر استانی داشته باشد؟ آیا این دور زدن سیستم و بیاعتمادی به آن نیست؟ اگر به این ترتیب است که باید سیستم را درست کرد که کار انجام شود.
مردمی بودن با شعار دادن نمیشود
بنده به دنبال توجیه نیستم که چرا رئیس جمهور این اندازه سفر استانی میرود؟ چرا این اندازه سیستم را دور میزنند؟ این مردمی بودن نیست، گاهی این اقدامات را به عنوان اقدامات مردمی یاد میکنند، اینکه کت و شلوار بپوشند، سورا ماشین شاسی بلند شوم و به فلان روستا بروم و بیایم پایین و بگویم بله شما زحمت میکشید، اینکه مردمی بودن نیست، مردمی یعنی اعتقاد، ارزشها، ماشینی که سوار میشوی، دغدغه، عروس و دامادت مانند مردم باشند، اینکه شما به نحو دیگری فکر کنید و مردم به شکل دیگری که نشانه مردمی بودن نیست، مردمی بودن با شعار دادن نمیشود، بخشی از مردمی بودن به ذات افراد برمیگردد اما این هم شیوه دارد، مردم میشناسند چه کسی مردمی است و چه کسی مردمی نیست تا جایی که اگر از مردم بپرسید کدام مسئول مردمی است، به شما میگویند.
برخی مسئولین بسیار شیک و تمیز هستند، وضعیت رفاه خوبی دارند اما واقعاً فکر مردمی دارند، به این ترتیب که وقتی حرف میزند مردم میگویند این مسئول دغدغه ما را دارد. این مسئول بین مردم هم نمیرود اما نیاز آنها را خوب میشناسد و برخی جاها به مردم حق میدهد و دردش درد مردم است.
چرا مرکز پژوهش های مجلس پاتوق منتقدین نباشد؟
به نظر من هیئت رئیسه در جریان اقدامات مجلس بیتأثیر نبود برای مثال چرا مرکز تحقیقات و پژوهشهای مجلس به همه مراکز تحقیقاتی مجلس متصل نشود؟ چرا این مرکز پاتوق منتقدین نباشد؟ امکان دارد منتقد ۹۹ تا فحش بدهد اما یک حرف درست هم بزند. اگر مخالف خیلی کوچک شود، مراقب حذف میشود ما که معصوم نیستیم لذا مراقب که بد نیست چنانچه اگر در مدرسه مراقب نباشد دانشآموزان تقلب میکنند. بنابراین مخالف یک نوع مراقب است، آدم قوی مخالف قوی دارد و اتفاقاً مخالف قوی آدم را قوی میکند چرا باید اینها را حذف کند؟ در حالی که پیامبری برای برخورد با مخالفینش از شیوه دیگری وارد میشود.
*اگر بخواهید به عملکرد مجلس یازدهم نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟
مجلس یازدهم ویژگیهای خوبی داشت که انصافاً نباید از حق بگذریم، کما اینکه بر روی معیشت مردم و نیازهای اساسی متمرکز شد. در این مجلس به اندازه همه مجالس قبل طرح ثبت شده است. در مجموع مجلس یازدهم مجلس کاری بود و خیلی هم کار کرد که ارزشمند بود اما آسیبهایی هم داشت که نمیتوان آنها را مشاهده نکرد.
نمره ۱۱ به عملکردم در مجلس میدهم
*به عملکرد خودتان در مجلس چه نمرهای میدهید؟
من هیچوقت از عملکرد خودم راضی نمیشوم اگر از عملکرد خودم راضی بودم، میرفتم بازنشسته میشدم. در این مجلس بنده بیشتر د رحوزه امنیت ملی و سیاست خاجی مشغول بودم و وقت خودم را صرف کارهای کلان کردم، البته در شهرستان هم کارهای بزرگ انجام دادیم کما اینکه اینکه در این ۴ سال به اندازه ۴۰ سال کار کردیم.
بنده ارتباط خوبی با اعضای کابینه دارم کما اینکه پیش از این با برخی از وزرای فعلی کار کردم و حتی تعدادی از اعضای کابینه نیروهایی هستند که بنده حدود ۲۰ سال پیش به سیستم دولت معرفی کردم، به این ترتیب که فرد را به وزارت کشور آوردم، فرماندار شد و بعد وزیر شد، با این افراد ارتباطات خوبی داشتم که در نتیجه آن در حوزه انتخابیه کارهای خوبی انجام شد.
از طرفی بنده بیشترین ارتباط را با رسانهها داشتم کما اینکه هیچ رسانه، مصاحبه و سوالی را رد نکردم و هیچ وقت نگفتم این سوال را از بنده نپرسید اما با این وجود باز هم از عملکرد خودم راضی نیستم.
*نگفتید چه نمره ای می دهید؟
نمره ۱۰-۱۱ می دهم.